چیزای اعصاب خورد کن در زندگی

شماره یک : بوق زدن بی خود

ساعت 9 صبح که همه دارن میرن سر کار طرف تو خیابون اصلی شهر بوق عروسی میزنه ، فک میکنه داره با این کارش نمک میریزه ؟ با مزه هست به نحوی ؟ یا فقط دهاتی گری خودش رو به رخ مردم میکشه ؟ به همچین آدمی میگن بیمار روانی محض ! نه کسی که وسواس داره دستش رو عادت داره چند بار بشوره یا در خونه رو مرتب چک کنه ... اون آزارش به کسی نمیرسه و فقط زن ها هستن که در موردش حرف میسازن و عصبی ترش میکنن

اون چاق ریشو که خودش متاهل هست و با این حال تو آفتاب سوزان صبح تابستون بوق عروسی میزنه .. رو مردم باید به جای اینکه ازش تقلید کنن ، فورا گزارش بدن به پلیس مامور بذارن بگیرنش ببرنش گوشه زندان یا تو تیمارستان بهش الکترود بزنن و نه با برق مستقیم بلکه متناوب 220 ولتی و بدون بی هوشی که بفهمه مخاطب بوق های کر کننده ش تو خیابون چه حالی بهش دست میده .

معضلات اجتماعی با لوله کردن اسکناس های 10 هزار تومنی تو صندوق شیشه ای آسایش گاه ها و شیرخوارگاه ها که معلوم نیست اونجا چه بلایی سر بچه ها میارن ، درست نمیشه .. و همچنین ریختن پول خورد مسافرکشی وسط خیابون تو صندوق صدقات با کلی جلب توجه و افاده ..
معضلات اجتماعی همین آدم های روانی و بیمار هستند ، شعبان بی مخ هم که به سرنگون کردن مصدق کمک کرد .. دقیقا از همین قماش بود. لات پایین شهری که پولش رو هم از امریکا می گرفت .